سلنا سلنا ، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه سن داره
سانیارسانیار، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره

ماه خونه ما؛ سلنا

کاش خودت هم توپ بودی :)))

    جوجو مامانی بگو توپ ،،، بلافاصله خوجل و رنگی رنگی میگه : توپ من قلت بدم بری هوا ؛ یا بخورمت که خدای نکرده نخوری زمین:))) دیشب پالتو تازه ام رو پوشیدم ببینم خوشگل شدم؟ دیدم ماه پری شال و کلاه سرش کرده میگه : ددده
9 بهمن 1392

بریم تو کار آب و کف بازی:))

 دیگه هوا داره کم کم گرم میشه و میخوام کمی با هم بازی های آبکی کنیم .... ببینم امروز وقت میشه با هم حباب بازی کنیم. البته یواشکی بهت بگم که چندین جلسه میشه که هموم میریم ، وقتی رو سرت آب میریزم گریه میکنی !!! مامانی عاشقه دختر آب دوستم هستم ، باشه ماهی !!! پس دیگه گریه نکن باشه ماه پری ...
8 بهمن 1392

بریم دد:))

  راس ساعت 6.30 دقیقه شوکو مامانی بیدار شده ، بابایی میگه سلن خانم کجا بریم ؟ زود و سریع میگه : دد بعد هم رفت سر ساک وسایلش و شال و کلاه اش رو گرفت دور گردن و روی سرش گذاشت ، آماده آماده بوس رو ولش کن ، بیا گاز بزنم شوکو خوشمزه مامانی رو
7 بهمن 1392

فوتم کن :((

    این ماهی خانم ، دیشب و چند شبی البته قبل تر خوابش بهم ریخته ... می می میخوره، کمی لج و لجبازی و آخرش رو دست و رو پا باید لالاش بدیم اونم کی ؟ ساعت سه شب... من و بابایی هم شدیم مثل پهلوون پنبه ( برنامه عمو پورنگ)، بادمون خالی شده و دختری و ماه پری باید با خوش اخلاقی و رفتار خوب بادمون کنه !!! راستی برای اولین دیشب و به طور جدی سلنا جونم با حلقه های هوشش بازی کرد... چند روزی بود که کلا سراغ اسباب بازی نمیرفت و همش دورو بر مامانی سما بود ...
6 بهمن 1392

داستان این لالایی مامانو آزار میده:((

    یعنی چی آخه آدم به دیگران اجازه بده از نقطه ضعفش سوءاستفاده کنن و بخوان از اون طریق به قول خودشون باهاش شوخی کنن ( داستان اینکه شما با خوندن لالایی غصه میخوری) مامان شدیدا دنبال اینم که این مسئله رو برات حل کنم و دنبال راهکارهای کلیدی هستم: 1. شعر میخونم : لالایی قاه قاه قاه تا بخندی 2. شعر ای الهه ناز و با لالایی دیشب خوندم غصه نخوردی.. قربون دختر برم ، نازو مامانی باید همیشه بخنده و شاد باشه
5 بهمن 1392

یک بوس بابا ، یکی مامان

  دختری ، ماه عسلی ، شیرین گندمک از حالا تعادل و تساوی رو میشناسه ، در هر لحظه وهر جایی که باشه ، یکی بابا یا مامانی رو بوس کنه ، حتما میره سراغ بعدی و با یک ماچ آبدار دل اون رو هم بدست میاره .... دختری شب عیدی رفت تولد سینا و کلی نانای کرد و جیغ کشید .... دیگه اینکه با دوست مامانی محبوبه جون دالی بازی کرد و .... الان هم کمی بهتر شده ، به زودی عکس میزارم از روزهای این ماه پری ...
1 بهمن 1392